شايان گلم مامانو ببخش
ديروز روز تولدت بود ولي مراسم تولدت رو نگرفتيم چون شب پيشش مامان عصمت (مامان بابا) مهمون داشتند بابانادري هم روز جمعه تا ساعت 2 دانشگاه كلاس داشت بنابراين برا هفته آينده بعد از شب يلدا برنامه ريزي كرديم تولدت رو بگيريم. و اما بريم سراغ معذرت خواهي ديروز تا ساعت 11 دوتايي خواب بوديم. بابانادري هم كه دانشگاه بود برا ناهار هم قرار بود بريم خونه مامان عصمت. بعد از نيم ساعت كه دماي بدن دوتاييمون اومد بالا رفتيم سراغ صبحانه خوردن. آش گندم تو يخچال بود برات داغ كردم املت هم پختم تا هركدومش كه دوست داشتي بخوري ولي هيچ كدومش رو نپسنديدي البته اينم بگم كه يه مدتيه اصلا ميل به غذا نداري يعني از اولش كلا كم اشتها بودي و روزي يك الي دو وعده غذا ...